مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ابراز و مهار خشم
دسته بندي :
علوم انسانی »
روانشناسی و علوم تربیتی
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ابراز و مهار خشم
خصوصیات محصول:
منابع فارسی و انگلیسی دارد.
ارجاع و پاورقی استاندارد دارد.
رفرنس دهی استاندارد دارد.
کاملترین در سطح اینترنت.
دارای تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی.
گارانتی بازگشت وجه دارد.
فرمت : doc
تعداد صفحات : 20
بخشی از متن :
سبک های ابراز و مهار خشم
ماهیت خشم
خشم، هیجان مثبتی است که در هنگام مواجه شدن با تهدید عاطفی، جسمی و روانی بروز میکند. خشم مناسب بـه ما ایـن امـکان را میدهد تا از خود در مقابل صدمات و خطرهای عاطفی و جـسمی مـحافظت کنیم. بنابراین خشم مناسب یک عکس العمل طبیعی به فقدان و ضرر و آسیب است. در پشت این خشم، معمولا عواطف و احساسات طبیعی از قبیل حس آسیبپذیری، ناامیدی و تـرس از فـقدان وجود دارد. در حـقیقت خشم یک مشکل نیست، بلکه این که ما در هنگام خشم دست بـه چه اقداماتی میزنیم، ممکن است یک مشکل باشد (پور حسین دناک، 1384). به همین دلیل مردم دربارهء خشم دچار تعارض میشوند، چون از یک سو واکنشی طبیعی اسـت و از سـوی دیـگر، میتواند مانعی در راه رسیدن به اهدافشان باشد. در ارتباط با ماهیت و چگونگی خشم، تحقیقات وسیعی انـجام شـده است که نتایج به دست آمده نشان میدهند:
خشم، هیجان رایجی است که اغلب نسبت به اشخاص مورد علاقه که بـه آرزوهـا و تـمایلات ما بیاعتنایی میکنند، احساس میشود.
خشم اغلب به وسیلهء نرسیدن به آن چه میخواهیم، برانگیخته میشود.
واکنش افراد به ابـراز خـشم، اغلب مـنفی است.
اگر چه ما آگاهی بعد از ابراز خـشم احـساس رضـایت میکنیم،اما ضرورتا به اهدافمان در بلند مدت نمیرسیم (مرادی،1381).
تعریف خشم
«داروین» رفتارشناس معروف انگلیسی، که عواطف را در حیوانات و انسانها مورد مطالعه قرار داده، معتقد است که «خشم واکنشی ساده در بـرابر تـهدید اسـت که باعث میشود ارگانیزم در برابر وضعیت نامطلوب از موجودیت خود دفاع کند.» او بـراین بـاور بـوده است که خشم مهمترین هیجانی است که به بقای ارگانیزم کمک کرده است و طـبق ایـن دیـدگاه میشود چنین استنباط کرد که ارگانیزمی که خشم بیشتری دارد، فرصت بیشتری برای بقا و گـسترش نـسل خود دارد(تقی لو، 1384).
نگاهی اجمالی به این دیدگاه نشان میدهد که درک داروین بسیار ساده انگارانه بـوده اسـت. به ایـن دلیل که داروین به مانند بسیاری از رفتارگرایان به آن خاصیت مکانیکی بخشیده و نقش شناخت (باورها، اعتقادات، نگرشها و...) را در پدیـدهی خـشم مورد توجه قرار نداده است. درحالیکه اهمیت مقولهی شناخت در تعریف خشم چنان بارز اسـت کـه عـدهای از روان شناسان آن را«هیجان اخلاقی» نامیدهاند. به این دلیل که انسانها اغلب زمانی دچار خشم میشوند که ارزشـها و مـعیارهای اخلاقی آنان در معرض تهدید قرار گرفته باشد( تقی لو، 1384).
براساس تعریف هوولس و رایت(8791) «خشم»به عنوان یک حـالتی ذهـنی، از برانگیختگی هیجانی، «خصومت»، به عنوان یک بازخورد همراه با یک ارزیابی منفی درازمدت از دیگران و رویدادها و«پرخاشگری»، به عنوان رفتاری آشکار به صورت درگیر شدن و آسیب رساندن به دیگران مشخص شده است (به نقل از مختاری، فرزاد و فراهانی، 1387).
امروزه در تعریف خشم علاوه بر اسـتفاده از مـتغیرهای روان شـناختی از شاخصهای فیزیولوژیکی نیز استفاده میشود. اما چون تغییرات فیزیولوژیکی که در زمان خشم دیده میشود، منحصر به خـشم نـیست. بلکه در هـیجانات دیگر نیز دیده میشود. بنابراین نقش محدودتری در تعریف خشم ایفا میکند. بههمین سبب در دیـدگاههای اخـیر، خشم بر اساس کیفیتهای ذهنی و پدیدار شناختی تعریف می شود. به طوری که اسپیلبرگر معتقد است؛ «خشم» یک حالت هیجانی اسـت کـه شدت آن از عصبانیت ملایم تا خشم و غضب شدید گسترده است( تقی لو، 1384).
یکی از دقیقترین تـعریفها دربـارهی خشم مربوط به دیدگاه بریکویتز(1933) است. او که بـا مـطالعهی هـود بر روی هیجان خشم توانست، تغییراتی معقول درنظریهی نـاکامی- پرخـاشگری ایجاد کند، معتقد است خشم علاوه بر بعد شناختی (افکار،اعتقادات و باورها) و فیزیولوژیکی(هورمونها و انتقال دهـندههای عـصبی) از ابعاد دیگری چون پدیدار شـناختی (آگـاهی ذهنی از احـساسات خـشم) و رفـتاری نیز(بروز ظاهری و چهرهای و همینطور،رفتاری کلامی) برخوردار اسـت و در نـهایت خشم را اینچنین تعریف میکند: «خشم برچسبی است که ما به یک تجربهی ذهـنی نـامطلوب میزنیم، این هیجان با شناختها و واکنشهای کـلامی و چهرهای خودکار در ارتباط اسـت. خشم در فـرهنگ و خرده فرهنگهای یکجامعه نقشی اجـتماعی اسـت که نوع خاصی از رفتار را فرا میخواند، این رفتار با تجربههای درونی تداعی میشود و نـسبت بـه دیگران تنبیهکننده است. پس خشم در آگـاهی هـشیار انـسان احساس میشود و از طـریق کـلمات و واکنشهای بدنی بروز داده میشود( تقی لو، 1384).
خشم یک واکنش هیجانی نسبتا قوی است که در انواعی از موقعیت های (حقیقی یا خیالی) همانند به بند کشیده شدن، مداخله بی مورد دیگران، ربوده شدن متعلقات و مورد تهدید یا حمله واقع شدن ظاهر می گردد و با بر انگیختگی فیزیولوژیک و افکار ستیزه جویانه همراه است و اغلب رفتارهای پرخاشگرانه به دنبال دارد(قدیری، 1384).
با توجه به تعریف مزبور، دو عامل تسریع کننده بروز خشم هستند:
ناکامی از رسیدن به هدف؛
پیش بینی ناکامی.
لازم به ذکر است که خشم لزوما به پرخاشگری منتهی نمی شود، فرد ممکن است خشم خود را متوجه درون خود کند یا ممکن است فقط با کمک وسایل کلامی خشم خود را بیرون بریزد(قدیری، 1384).
عوامل مـؤثر در بروز خشم
عوامل جسمی. افراد خشمگین، حداقل دو مشخصه دارند که میتوانند در بروز خشم مؤثر باشند: سیستم ضعیف پاراسمپاتیک و سیستم ضعیف دفاعی. سیستم عـصبی سـمپاتیک در افراد خشمگین، مرکز ترشح هورمونهای اضطراب(آدرنالین و نور آدرنالین) در هنگام بروز خشم است، برعکس سیستم پاراسمپاتیک بـه سبب تـرشح تـرکیبات شیمیایی استیل کولین، اثر آرامش بخش دارد. سیستم سمپاتیک در فرد خشمگین با کوچکترین تحریکی فعال میشود و موجب یک سلسله تـغییرات زیـستی مانند بـرانگیختگی، برافروختگی، تغییر رنگ، تپش قلب و... در فرد میشود. همین امر موجب عصبانیت فرد شده، او را به سمت ابراز خـشم میکشاند (مرادی،1381 ).
مواجه شـدن با الگوهای خشم. رابطهء بین بروز خشم و قرار گرفتن در معرض خشونتهای تلویزیونی مورد توجه قرار گرفته است. کودکانی که فـیلمهای خـشن را در تلویزیون تماشا میکنند، خشونت و خشم بیشتری نسبت به دیگران نشان خواهند داد. به نظر مـیرسد ایـن رابطه با گذشت زمان عمیقتر خواهد شد کـه حـاکی از تـأثیر خشونت در وسایل ارتباط جمعی است (سادوک و سادوک،2002؛ ترجمه پورافکاری،1390).